نتایج جستجو برای عبارت :

گرمت نمی‌شود؟

دست در دستان گرمت میگذارم در خیال 
میروم در بزم تو با عاشقانه در خیال
 لحظه های عمر من غرق حضورت میشود 
میشوم مهمان قلب مهربانت در خیال
 میزند باران،روی شیشه میکشم چشم تورا
 اه چشمان سیاهت سهم من شد در خیال
 میکشم دست ز تو،میکشی ناز مرا 
وصل تو تقدیر من شد لیک آن هم در خیال 
تو مثل فصل بهاری پر ز شادی و سرور 
میشوم پاییز سرد برگ ریزت در خیال 
گفته بودی عاشق و مجنون و شیدای منی 
دیده بودم عاشقی های تو را پیوسته اما در خیال
 عاشقی دل خسته ام بهر
دلم خیلی وقت است لک زده برای یک عروسی درست و حسابی، از این‌هایی که واقعا عروسی است، نه این دورهمی‌های متین و موقری که گرد هم می‌نشینند، میوه پوست می‌گیرند و تا زمان شام گه گاهی برای سلامتی عروس و داماد صلواتی می‌فرستند. دلم لک زده برای این‌که توی خیابان، بین ده ها ماشین که راننده و مسافرانش چهره‌هایشان آشناست، گیر بیفتم. دلم می‌خواهد وسط خیابان رقصیدن عروس و دامادها را تماشا کنم و قلبم آب شود از روشن و خاموش شدن چراغ‌های راهنما روی دام
الان با کلی غر غر کردن خوابیدی فدای تو بشم....دو هفته پیش به اتفاق همکار بابا رفتیم آتان یکی از روستاهای قزوین خیلی خوش گذشت ولی تنها مشکل گرمای بودنت بود وقتی گرمت میشد دیگه نه با می می اروم میشدی نه بابا نه هیچ کس دیگه تنها آب و باد خنک چاره ساز بود و هر جا بودبم باید پیاده میشدیم آب میریختیم رو پاهات تا آروم میشدی فدات بشم الهی...
شب که میشد من و بابا زیر پتو بودیم و تو بیزار از پتو و اون رو همش کنار میزدی اگرم مینداختم روت سریع بیدار میشدی وگرر
میخواستم امروز از دستهایت بنویسم...
 
پنجره باز بود و یکهو سردم شد...
 
فکرم رفت سمت نفس های گرمت...
 
تصمیمم عوض شد!
 
داشتم فکر میکردم چرا بعد از آن شبی که با هم گذراندیم هنوز قبل از خواب به آن شب فکر میکنم...
 
یاد حرف خودت افتادم که گفتی کسی که سوار ماشین مدل بالا بشود دیگر در پراید لذت نخواهد برد...
 
خب معلوم است اگر یک شب را تا صبح در آغوش تو و کنار دم و بازدمِ امیدبخشت سپری کرده باشم دیگر این خوابها مزه نخواهند داشت...!
 
معلوم است که گوشم تا زمزمه
میگفت همه ما ازاین صداها در ذهنمان داریم. صداهایی که به ما میگوید مهم نیست، هر چقدر تلاش کنیم، باندازه کافی خوب نیستیم. 
این حس سخت و دردناک است . دراین روزهاست که ما به رویاهایی قوی نیاز داریم. رویاهایی واقعی...نه رویاهای دروغین و غیر حقیقی...
ما همگی به عشق نیاز داریم.
به بالندگی،
مرگ و ناامیدی زیادی در دنیای اطراف وجود دارد. در این روزها نیاز داریم کسی مارا درآغوش بکشد و نوازش کند. آغوش واقعی ، آدم واقعی... دوست واقعی...
دوستانی که عاشقت باشند م
من دلتنگ توام
دلتنگ دوستی که روزی کنارم می نشست، هرچند من حرف نمیزدم اما درد دلهای تو مراهم آرام میکرد.
وامروز تمام آن دوستی فقط شده سلام. بله. نه...
و فراتر از اینها فقط سکوت و سکوت
حتی دیگر نگاه دوستانه ای نیست که دلم را گرم کند به داشتنت
و باز هم افتاده ام در قصه ی فراموشی اجباری
باید فراموش کنم تمام لحظه های شیرین با تو بودن را، تمام لبخندها و نگاههای گرمت را و تمام شیطنتهای دوستانه ات را که لبخند را به لبانم می آورد و ذره ذره محبت را در دلم می
 
تابستون امسال با اون گرمای خفه کننده‌اش توی اتوبوس نشسته بودم. یه دختر کوچولوی ۸-۹ ساله هم به خاطر نبود جا دور از مامانش نشسته بود رو صندلی ته اتوبوس.  دختر کوچولو روسری‌اش رو خیلی زیبا با رعایت حجاب همراه چادر عربی سرش کرده بود.
خانوم بدحجابی که پیش دختر کوچولو نشسته بود و خودشو باد می‌زد با افسوس گفت: «توی این گرما اینا چیه پوشیدی؟ از دست اجبار این مامان باباهای خشک مقدس… تو گرمت نمی شه بچه؟».
همون موقع اتوبوس به ایستگاه رسید و ایستاد.
د
Her gidişinde nefesim kanıyorHer özleminde türküm acıyorHer bıraktığında vücudum yanıyorHer üzüldüğünde kalbim ağrıyorGülüşünle bir ömrü yaşıyorum Sözlerinle aşk bestesi  yapiyorumSıcak ellerinde uyumak benim rüyamTeninin kokusuna sarilmak benim arzum
هر باری که قصد رفتن میکنی , نفس من رودها خون می گرید
هر باری که حسرت مرا فرا میگیرد , دل شعرم سخت می سوزد هر باری که تو ترکم میکنی , وجودم آتش می گیردهر باری که تو غم داری , قلب من از درد می میرد با خاطره لبخندت عمری را سر میکنمبا حرف هایت آهنگ عشق ردیف میکنممن آنم که رویای به خواب رفتن در باز
متن ترانه آرون افشار به نام مادر

مادرم حرفی بزنکه تشنه لالایی اممن که جان میدمبرایت همدم تنهایی اممن همیشه کودکم آغوش تو جای من است من اگر خوبم دعایت پشت دنیای من استبوسه بر دستان گرمت میزنم شاه دلم با حضورت خانه روشن میشود ماه دلمهرچه میخواهد دلم پیش تو پیدا میشود این همه خوبی چه جوری در دلت جا میشودمادر همه جان و تنم شوق نفس کشیدنم به موی تو قسم تویی تویی همه جان و تنممادر همه جان و تنم شوق نفس کشیدنم به موی تو قسم تویی تویی همه جان و تنمماد
مثل یک شیشه ی عطر که کسی نباید بویش کند تا ذره ای از آن کم نشود، وقتی نیستی خودم را محکم پتو پیج میکنم و حرفی نمی زنم...
انگار که همه چیز را ذخیره کنم برای روز برگشتنِ تو...
البته نمیدانستم چند روز یا چند ماه یا چند سال دیگر باید توی این پتو بمانم...
به تو که فکر میکنم، به چشمهای تو... دیگر جایی برای شک نمی ماند.
چشمهای تو تا انتهای روح من را رفته و بازگشته است...
یک رنگِ طلایی از دوتا خورشیدِ روی صورتت ، روی تمام دیوار های اتاق های روحم پاشیده شده...
دخت
و هنگامی که عشق آفریده شد، زیباترین جاذبه اش سهم چشمانی شد که برق نگاهش از آن دلبری های کسی است که نیمه دیگرت را در آسمان چشمانش خواهی یافت.
و دوست داشتنش عطری است که بر دل و جان ات آغشته میشود و نامش بر صفحه دلت حک میشود.
به گفته رئوس انسان ابتدا با چهار دست وپا ودو سر آفریده شد، سپس خداوند او را به دو نیم کرد، و هر کس نیمه ای بیش نشد.از آن پس است که هر کس به دنبال نیمه گم شده خود میگردد، تا او را پیدا کند و کامل شود.
حیاتی دوباره میشود آنگاه که الف
دانلود آهنگ جدید آرون افشار به نام مادر
آهنگ زیبا و خاص در موزیکِ تو : ♫ دانلود آهنگ مادر
Download New Music BY : Aron Afshar | Madar With Text And 2 Quality 320 And 128 On Musiceto
متن آهنگ مادر آرون افشار
♬♬♬
مادرم حرفی بزن که تشنه لالایی ام من که جان میدم برایت همدم تنهایی اممن همیشه کودکم آغوش تو جای من است من اگر خوبم دعایت پشت دنیای من استبوسه بر دستان گرمت میزنم شاه دلم با حضورت خانه روشن میشود ماه دلمهرچه میخواهد دلم پیش تو پیدا میشود این همه خوبی چه جوری در دلت جا میشود
تک
(یه قسمتی رو بدون حرفی می‌ذارم کنار... ولی خودت میدونی)
همینه. باید بدویی. خسته نشی. حواست پرت نشه. "دلم می‌خوادها" رو بندازی دور. رشته‌ی غم و بی‌حالی و تنبلی رو از سر باز کنی. نفس بکشی حتی اگه سخت باشه. حتی با دنده‌ی شکسته. حتی با هوای‌ کثیف اطراف.
درجا نزنی. نگاهت به همون افق هرچند دور ولی قشنگ باشه حتی وقتی درمونده‌ای. باید یاد بگیری بگذری. بگذری از بقیه برای خودت. بگذری از خودت برای بقیه. بگذری از بقیه برای خودشون. حتی از خودِ خودت برای خودت.
ح
مهربان ترین قلبم... دلم خیلی برایت تنگ شده. صبح که بیدار شدم یادت در ذهنم آمد. فکر کردم امروز بعدازظهر هم صدای قشنگت را خواهم شنید و یادآوری این فکر لبخندی روی صورتم انداخت.... گوشی را برداشتم دیدم پری.سا پیام داده. حالم را پرسیده حال تو را پرسیده...پری.سا یکی از دوستانت که حالا دوست من هم شده سراغ تو را از من میگیرد. میگویم خوب است. جایش اینطور که میگوید راحت است. میگویم دلتنگت شده ام بارها. ازش میپرسم تو چیکار کردی آن روزها ها را. میگوید خاطره میشو
ذهنم مشغول بود. نمی دانستم باید حرف های تجمع یافته را بگویم یا نه. اما می دانی که من اهل نگفتن نیستم. گفتم و چه خوب کاری بود گفتن شان. هنوز جمله ام تمام نشده بود که کلمات آغشته به حمایت و مهربانی ات احاطه ام کرد. گفتی و آرام شدم. گفتی و دلم گرم شد از داشتنت. گفتی و اشک صورتم را پوشاند از درک کردنت. گفتی و جوانه های به بار نشسته مان بیشتر ریشه دواندند در درونم. تنها چیزی که توانستم در پاسخ به صدای گرمت بگویم این بود که "امروز نیمه اردیبهشت است!"
"نیمه
 
نمیدانم چه میخواهم بگوییم
غمی در استخوانم میگدازد
"هوشنگ ابتهاج"
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">


دلم بودن گرمت را میخواهد...نگاه های پر مهرت را...
چه میشد اگر در اقیانوس لایتناهی چشمانت غرق شوم....
دلم ج
♫ دانلود آهنگ مادرم حرفی بزن که تشنه لالایی ام من که جان میدم برایت همدم تنهایی ام به نام مادر با صدای آرون افشار به همراه متن ترانه و بهترین کیفیت
Download New Music BY : Ali Aron Afshar | Madar With Text And 2 Quality 320 And 128 On Musiceto
متن آهنگ مادر آرون افشار
♬♬♬
مادرم حرفی بزن که تشنه لالایی ام من که جان میدم برایت همدم تنهایی اممن همیشه کودکم آغوش تو جای من است من اگر خوبم دعایت پشت دنیای من استبوسه بر دستان گرمت میزنم شاه دلم با حضورت خانه روشن میشود ماه دلمهرچه میخواهد
جلوه کردی و دل و دیده مسخّر
کردی
 خویش را ترجمه ی سوره کوثر کردی

چشمه ی چشم تو جاری شده بر خاک
دلم
با گلاب نفست، غمزده قمصر کردی

عوض دل تو به من هر دو جهان
بخشیدی
هیچ بودم، توام اینگونه توانگر کردی

من که از خاکم و در خاک فرو
خواهم شد
تو مرا با دم گرمت زر و زیور کردی

روزگارم  ز فراق تو شب ظلمت بود
  آمدی شام سیه را تو منور کردی

زندگی بی رخ تو بوی جهنم می
داد
زندگی را تو چه خوشرنگ و معطر کردی

من بی مایه که باشم که دم از
عشق زنم
تو مرا شیفته ی آل
جلوه کردی و دل و دیده مسخّر
کردی
 خویش را ترجمه ی سوره کوثر کردی
چشمه ی چشم تو جاری شده بر خاک
دلم
با گلاب نفست، غمزده قمصر کردی
عوض دل تو به من هر دو جهان
بخشیدی
هیچ بودم، توام اینگونه توانگر کردی
من که از خاکم و در خاک فرو
خواهم شد
تو مرا با دم گرمت زر و زیور کردی
روزگارم  ز فراق تو شب ظلمت بود
  آمدی شام سیه را تو منور کردی
زندگی بی رخ تو بوی جهنم می
داد
زندگی را تو چه خوشرنگ و معطر کردی
من بی مایه که باشم که دم از
عشق زنم
تو مرا شیفته ی آل پیم
دیشب/ دیروز ،  یه دوست عزیزی بعد از احوالپرسی و اینکه طرف اونا هوا چه جوریه و منم گفتم که این طرفا سرده و فلان؛ بهم گفت که کلی لباس گرم بپوشم و شال گردن و کلاه فراموشم نشه. منم چشم گفتم .‌ همون دیشب بارون بارید ؛ نم نم . صبحشم بارون بارید ، اما کم بود ، شیطونه بهم گفت که هوا خوبه ؛ تو که چند روزه از اون شدت سرما و پتو پیچ اومدی بیرون و گرمت شده(!) بهتره امروز لباس بافتت رو تنت نکنی . و بزارین بگم که خودمم تنبلیم اومد البته . بعد از چند دقیقه که از خروج
 
 
عاقبت...
گِرِه ظهور باز خواهد شد...
 
**أللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیکَ أَلفَرَج**
 
**********
 
کاش من هم شاعر بودم...
کاش می توانستم واژه های آشفته ای را که از فراق بر زبان می آورم، کنار هم بچینم و کمی شرح حال دهم برای آنهایی که نمی توانند بفهمند سکوت غروب های جمعه یعنی چه؟
 
آن وقت شعرهای تب دارم را روی تن زمخت دیوارهای این شهر می چسباندم تا شاید کسی با خواندنشان رحم بر حال من کند و نشانی از تو بیابد.
 
شاید هم تمامش را در دفتری ثبت میکردم و با آمدنت غزل
از خودم خواسته ام بنویسم. نوشتن یعنی همین کاری که می کنم. ردیف کردن یک مشت کلمه که به لحظه به ذهنم می رسند و زنجیره آنها یادی را زنده می کنند. نویسنده ها باید جادوگر باشند. نیروی بی نهایت واژگان ، در دستان آنان هر آدمی را می تواند به مسلخ گاه ببرد. روی صندلی نشسته ایم و نوشته های نویسنده را می خوانیم و به دشت های سبز خیالی یک مکانی برده می شویم که طعم شیر بز کوهی را زیر دندان داریم و جام مان را با خورشید زرین پر می کنیم. این است معجزه! دست در دست نوی
دانلود ریمیکس گل قرمز فرزاد فرخ
Download remix Farzad Farokh >> ♬ Gole Ghermez ♬ >> Music streaming from wikimusic
 
چشمان مستت منو دیوانه کرد
این دل عاشق شد منو ویرانه کرد
آغوش گرمت بوی عطرت با قلب خستم دل به بستم
نم نم باران یه دل آرام
این قلب من با تو میشود آرام
موهاتو وا کن منو صدا کن این ترس دوریتو از من جدا کن
نم نم باران یه دل آرام این قلب من با تو میشود آرام
موهاتو وا کن منو صدا کن
این ترس دوریتو از من جدا کن
دست مرا تو بگیر و به من قول بده
دیوانه و مجنون توام به همه پ
آرون افشار – مادر
دانلود آهنگ جدید آرون افشار به نام مادر
Aron Afshar – Madar

دانلود آهنگ آرون افشار به نام مادر
 
متن آهنگ مادر از آرون افشار
 
مادرم حرفی بزن که تشنه لالایی ام من که جان میدم برایت همدم تنهایی اممن همیشه کودکم آغوش تو جای من است من اگر خوبم دعایت پشت دنیای من استبوسه بر دستان گرمت میزنم شاه دلم با حضورت خانه روشن میشود ماه دلمهرچه میخواهد دلم پیش تو پیدا میشود این همه خوبی چه جوری در دلت جا میشودمادر همه جان و تنم شوق نفس کشیدنم ب
 
روزی دستانت را رها کردم...
می خواستم تنهایی این جهان را فتح کنم
می خواستم یک من جدید بسازم
اما این هارا بدون تو می خواستم
دویدم
در جاده ای که با تو از آن عبور کرده بودم
این بار تنها بودم اما می توانستم احساس آزادی کنم
هرقدر جلوتر می رفتم بیشتر احساس ظعف می کردم
پاهایم بیشتر سست می شد...
تمام وجودم سرد و بی حس می شد...
باران می بارید و بی رحمانه من را در خودش غرق می کرد...
ولی...تو آنجا نبودی که مرا در آغوشت گرم کنی...
صدای قدم هایم را دنیا می شنید
آرام
امروز جمعه است. یه جمعه با یه آفتاب طلایی. اینجا هوا خنک حسابی هم گرمت نمیشه هم کیف میکنی از وجود آفتاب. ساعت سه بیدار شدم اما یه ذره خوندم بعدش خوابیدم تاااا ساعت فکر کنم هفت اینطورا بود نشستم پای کارم دلم میخواد سخت تر رو سخت ترو سخت تر کار کنم. دلم میخواد شبو روزمو برای هدفم بذارم. دلم میخواد بگم میشه دیر تر از بقیه هم شروع کنی ولی بتونی. شاید من از ۱۵ سالگی شروع نکردم اما میشه از همون بیست دو سالگی هم شروع کردو تونست. دلم میخواد به رویاهام بر
نوشته‌ای از دوستی که
باد صبا آوردش:

می‌دانی، به سقوط می‌ماند
دلبر. به سقوط از قله‌ای فراخ بر پهنه‌ی سیاهی که پیش رویت گسترانده شده است. سیاهی
دهشتناکی زیر پایت می‌رقصد و رخ می‌کشد و تو می‌مانی و هیچ. می‌دانی، وقتی می‌گویم
تو می‌مانی و هیچ، زمانی است که پشتت را می‌نگری و هیچ نیست. نه دست گرمت که
بفشارمش. نه آغوش دل‌انگیزت تا در آن غرق شوم. نه حضور گناه‌آلودت تا مرا در هم
کشد. نه چشمان خمارت تا مرا مست کند. نه صدای روانت تا مرا با خود ببرد.
شعر عاشقانه
 
در این مطلب از سایت علم سرا
می خواهیم درباره متن و یک بیت شعر عاشقانه کوتاه مولانا و حافظ و شاملو
برای همسر و دوست در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما
همراه باشید .
میخواهمت
که خواستنی تر از هر کسی …
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
ما تکیه داده نرم به بازوی یکدگر
در روحمان طراوت مهتاب عشق بود
سرهایمان چو شاخهء سنگین ز بار و برگ
خامش ، بر آستانه محراب عشق بود
گوئی فرشتگان خدا در کنار ما
با دستهای کوچکشان چنگ میزدند
در عطر
شعر عاشقانه
 
در این مطلب از سایت علم سرا
می خواهیم درباره متن و یک بیت شعر عاشقانه کوتاه مولانا و حافظ و شاملو
برای همسر و دوست در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما
همراه باشید .
میخواهمت
که خواستنی تر از هر کسی …
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
ما تکیه داده نرم به بازوی یکدگر
در روحمان طراوت مهتاب عشق بود
سرهایمان چو شاخهء سنگین ز بار و برگ
خامش ، بر آستانه محراب عشق بود
گوئی فرشتگان خدا در کنار ما
با دستهای کوچکشان چنگ میزدند
در عطر
شعر عاشقانه
 
در این مطلب از سایت علم سرا
می خواهیم درباره متن و یک بیت شعر عاشقانه کوتاه مولانا و حافظ و شاملو
برای همسر و دوست در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما
همراه باشید .
میخواهمت
که خواستنی تر از هر کسی …
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
ما تکیه داده نرم به بازوی یکدگر
در روحمان طراوت مهتاب عشق بود
سرهایمان چو شاخهء سنگین ز بار و برگ
خامش ، بر آستانه محراب عشق بود
گوئی فرشتگان خدا در کنار ما
با دستهای کوچکشان چنگ میزدند
در عطر
شعر عاشقانه
 
در این مطلب از سایت علم سرا
می خواهیم درباره متن و یک بیت شعر عاشقانه کوتاه مولانا و حافظ و شاملو
برای همسر و دوست در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما
همراه باشید .
میخواهمت
که خواستنی تر از هر کسی …
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
ما تکیه داده نرم به بازوی یکدگر
در روحمان طراوت مهتاب عشق بود
سرهایمان چو شاخهء سنگین ز بار و برگ
خامش ، بر آستانه محراب عشق بود
گوئی فرشتگان خدا در کنار ما
با دستهای کوچکشان چنگ میزدند
در عطر
شعر عاشقانه
 
در این مطلب از سایت علم سرا
می خواهیم درباره متن و یک بیت شعر عاشقانه کوتاه مولانا و حافظ و شاملو
برای همسر و دوست در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما
همراه باشید .
میخواهمت
که خواستنی تر از هر کسی …
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
ما تکیه داده نرم به بازوی یکدگر
در روحمان طراوت مهتاب عشق بود
سرهایمان چو شاخهء سنگین ز بار و برگ
خامش ، بر آستانه محراب عشق بود
گوئی فرشتگان خدا در کنار ما
با دستهای کوچکشان چنگ میزدند
در عطر
شعر عاشقانه
 
در این مطلب از سایت علم سرا
می خواهیم درباره متن و یک بیت شعر عاشقانه کوتاه مولانا و حافظ و شاملو
برای همسر و دوست در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما
همراه باشید .
میخواهمت
که خواستنی تر از هر کسی …
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
ما تکیه داده نرم به بازوی یکدگر
در روحمان طراوت مهتاب عشق بود
سرهایمان چو شاخهء سنگین ز بار و برگ
خامش ، بر آستانه محراب عشق بود
گوئی فرشتگان خدا در کنار ما
با دستهای کوچکشان چنگ میزدند
در عطر
شعر عاشقانه
 
در این مطلب از سایت علم سرا
می خواهیم درباره متن و یک بیت شعر عاشقانه کوتاه مولانا و حافظ و شاملو
برای همسر و دوست در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما
همراه باشید .
میخواهمت
که خواستنی تر از هر کسی …
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
ما تکیه داده نرم به بازوی یکدگر
در روحمان طراوت مهتاب عشق بود
سرهایمان چو شاخهء سنگین ز بار و برگ
خامش ، بر آستانه محراب عشق بود
گوئی فرشتگان خدا در کنار ما
با دستهای کوچکشان چنگ میزدند
در عطر
شعر عاشقانه
 
در این مطلب از سایت علم سرا
می خواهیم درباره متن و یک بیت شعر عاشقانه کوتاه مولانا و حافظ و شاملو
برای همسر و دوست در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما
همراه باشید .
میخواهمت
که خواستنی تر از هر کسی …
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
ما تکیه داده نرم به بازوی یکدگر
در روحمان طراوت مهتاب عشق بود
سرهایمان چو شاخهء سنگین ز بار و برگ
خامش ، بر آستانه محراب عشق بود
گوئی فرشتگان خدا در کنار ما
با دستهای کوچکشان چنگ میزدند
در عطر
شعر عاشقانه
 
در این مطلب از سایت علم سرا
می خواهیم درباره متن و یک بیت شعر عاشقانه کوتاه مولانا و حافظ و شاملو
برای همسر و دوست در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما
همراه باشید .
میخواهمت
که خواستنی تر از هر کسی …
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
ما تکیه داده نرم به بازوی یکدگر
در روحمان طراوت مهتاب عشق بود
سرهایمان چو شاخهء سنگین ز بار و برگ
خامش ، بر آستانه محراب عشق بود
گوئی فرشتگان خدا در کنار ما
با دستهای کوچکشان چنگ میزدند
در عطر
شعر عاشقانه
 
در این مطلب از سایت علم سرا
می خواهیم درباره متن و یک بیت شعر عاشقانه کوتاه مولانا و حافظ و شاملو
برای همسر و دوست در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما
همراه باشید .
میخواهمت
که خواستنی تر از هر کسی …
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
ما تکیه داده نرم به بازوی یکدگر
در روحمان طراوت مهتاب عشق بود
سرهایمان چو شاخهء سنگین ز بار و برگ
خامش ، بر آستانه محراب عشق بود
گوئی فرشتگان خدا در کنار ما
با دستهای کوچکشان چنگ میزدند
در عطر
هوا سرده سرد بود خیلی سرد یه سوزی میومد که اصلا نمیشد یه دقیقه هم تو مزرعه قدم بزنی نشستم بودم کنج اتاق چسبیده به بخاری انگارنه انگار  مثلا یه روز تعطیل ازخونه زده بودیم بیرون برای اینکه از طبیعت لذت ببریما ازچاردیواریه خونه فرارکنیم ......حالا اومده بودم کنج یه چاردیواریه خیلی کوچیکتراز خونه بادرودیوارای قدیمی وچسبیده بودم به بخاریش که نکنه یه وقت سرما بخورم یا یه ذره معنی سرمای زمستونا بفهمم خوب میشستی توهمون خونه خودتون کنار شوفاژ زیر پ
شب هنگام به خانه باز میگردم جایی که چشمان زنی و
آغوشش در انتظارم نیست،  بوی عطر زنی در آن
نمی پیچد و جز سکوتی که گهگاه به آهنگی غمگین شکسته می شود صدایی در آن شنیده نمی
شود، به آینه نگاه می کنم به گرد سفیدی که آرام آرام بر موهایم می نشیند و نوید گذران
جوانی می دهد آینه ای که صورت زیبای زنی که موهای پریشانش را شانه کند و چشمان زیبایش
را به سرمه بیآراید در آن منعکس نمی شود، به ساعت نگاه میکنم و به چرخش عقربه ها و
ساعتهای بی پایان شب و تنهایی، به شع
-من می تونم چهار روز و چهار شب بالا سرت بشینم
و نفس کشیدنت رو تماشا کنم، ریز به ریز لرزها و حرکت های بدنت، سینه، ترقوه

+فقط چهار روز چهار شب؟

-آره فقط چهار روز چهار شب

+چرا اینقدر کم؟

-چون اونجاست که آرامشِ توی ذرات
تنفست منو با خودش می بره، که دیگه هیچ رقمه نمی تونم از خودم محافظت کنم

+می تونی بیدارم کنی...

-عین خواب زده ها هیچ کنترلی رو
خودم ندارم، چیه که منو با خودش میکشه سمت تو

+بنظرت این چیزِ خوبیه؟

-این یعنی متقاعد نمیشی!

+عین منظومه شمسی،
از خدا که پنهان نیست، از شما چه پنهان ...
چه قصه ی عجیبی است هنر و چه داستان غریبی است راز هنرمندان،
یکی خودش را می یابد و جایگاهش را در عرش تسخیر می کند و دیگری به نام آزادی و با ژست
روشنفکرانه کیلومترها پایین تر از فرش منزل می گزیند. یکی روزی به آنجا می رسد که اقرار
می کند هر آنچه تا کنون نوشته و هر چه سروده ام حدیث نفس است و به آتش می کشاند و دیگری
حدیث نفس می نویسد و برای شهرت در دنیای مادی، به مقدسات میلیون ها انسان جسارت می
کند و جانشان را به آ
دانلود آهنگ و بسیار زیبای احمد سعیدی به نام وابستت شدم
متن آهنگ وابستت شدم از احمد سعیدی
این قدر چهرت پر احساس که دردمو میبره حسی که من دارم به تو از یک عشق ساده بیشتره این قد زیباست لبخندت که اخم منو میشکنه من خموشم اما مطمئنم که قلب تو روشنه واسه یک بار بشین به پای حرفم از ته قلبم تو رو می‌خوام وابستت شدم و به تو کردم عادت دیونتم عشقم تو باید مال من باشی‌ این قدر مهربونی که هیچ کی‌ نمیخواد از تو بگذره حسی که من دارم به تو از یک عشق ساده بیشتر
دانلود آهنگ رضا ملک زاده چشمان وحشی
دانلود آهنگ رضا ملک زاده به نام چشمان وحشی کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ ، با لینک مستقیم ، همراه با پخش آنلاین و متن آهنگ
دانلود آهنگ فوق العاده چشمان وحشی با صدای رضا ملک زاده از جوان ریمیکس
ترانه و ملودی : هادی زینتی, موزیک : سهیل جامی, تنظیم : محمدرضا رهنما, میکس و مستر : محمد فلاحی
Download Music Reza Malekzadeh – Cheshmane Vahshi

اثر دیگر رضا ملک زاده را می توانید هم اکنون با کیفیت بالا از جوان ریمیکس دانلود نمایید.
این اثر، چشمان وحشی نام
می دیدمت بر لبه ی بلندی نشستی پاهایت را تکان می دهی دست هایت را به لبه تکیه دادی سر به اسمان می کشی تو را صدا می زنم از پله ها بالا می روم تا به تو برسم انگار تمام دنیا اسم تو را می شنوند اما خودت را به نشنیدن زدی 
 
کنارت می نشینم می خواهم دست هایت را بگیرم می خواهم سر بر شانه ات بگذارم اما تو انگار مرا نمی بینی دست هایم را احساس نمی کنی بی تفاوت سوت می زنی 
 
خانم رسیدیم خانم رسیدیم قابل ندارد کرایه تان بیست تومان می شود 
 
بین خواب و بیداری بودم
شعر عاشقانه زیبا
در این بخش مجموعه اشعار عاشقانه زیبا از شاعرهای ایرانی را آماده کرده ایم. امیدارویم از خواندن این شعرهای کوتاه عاشقانه لذت ببرید.
تویی که ناب ترین فصل هر کتاب منیشروع وسوسه انگیز شعر ناب منی
من آن سکوت شکسته در آسمان توامو تو درآمد دنیا و آفتاب منی
چقدر هجمه ی تشویش بی تو بودن هاتویی که نقطه ی پایان اضطراب منی
برای زندگی ی بی جواب و تکراریبه موقع آمدی و بهترین جواب منی
روان در اوج خیالم چو رود می مانیهمیشه جاری و مانا در عمق
شعر عاشقانه زیبا
در این بخش مجموعه اشعار عاشقانه زیبا از شاعرهای ایرانی را آماده کرده ایم. امیدارویم از خواندن این شعرهای کوتاه عاشقانه لذت ببرید.
تویی که ناب ترین فصل هر کتاب منیشروع وسوسه انگیز شعر ناب منی
من آن سکوت شکسته در آسمان توامو تو درآمد دنیا و آفتاب منی
چقدر هجمه ی تشویش بی تو بودن هاتویی که نقطه ی پایان اضطراب منی
برای زندگی ی بی جواب و تکراریبه موقع آمدی و بهترین جواب منی
روان در اوج خیالم چو رود می مانیهمیشه جاری و مانا در عمق
زلفی سپید 
 
 
 
اول مرداد هزارو سیصد و قو... 
نامه ای بی مقدمه پیدا میشود ، دخترک در عالم دنیایی کودکانه میپندارد که آن نامه چیز مهمی ست که در زیر کاناپه پنهانش کرده اند ، پس آنرا نگه میدارد ، مدتی بعد....
دختربچه ی هفت ساله برای اولین بار بکمک پدرش از پله های چوبی نردبان بالا میرود و موفق به فتح پشت بام میشود ، اما....  
دخترک کفشهایی را لبه ی بام میابد ، که بطرز عجیبی سرشار از حرفهای ناگفته است، گویی زمانی مالک کفشهای پاشنه بلند ، خود را از لبه ی ب
بقلم شهروز براری صیقلانی اپئزود اول از اثر شماره یک                    نویسنده اثر     شهروز براری  صیقلانی  اثر   
L♥o♥v♥e♥♥♥s♥h♥i♥n♥♥b♥r♥a♥r♥y♥
 
داستان اول ♦♦ از شهروز براری صیقلانی   ♦♦
        
               همواره حرفهایم را نتوانستم بگویم ، درعوض بی وقفه نوشته آم . چه توان کرد وقتی توان ابراز نباشد؟ نوشتن بهتر از در خود نهفتن است . هر چه است از نگفتن بهتر است. افسوس ک اشتیاق خواندنش نباشد. افسوس.....
ترا روی کاغذ ها جامیگذارم و میروم ،م
 سلام.  خشک آمدید به خانه ی  به نام خمام ... چی گفتم الان؟...    ببشخی.  من تمرکوزم در رفته الان  از  انتهاش ابتلا میگم. چی؟...  من چرت پرت میگ؟    میدونی من کی ام؟   میدورنی هیچ اینجا کجاست؟  تی چومانه  بازا کون مره بیدین ،  چی؟  چی سده؟   ببخشید دای جان م ن  کمبود اعصاب دارم  دکتر بیشرف  گفته باید روزی سه کیلو خیار بخورم تا خوب بشم.    چی؟  من دولوغ گفتم؟   جانه  من نه،  تو بمیری اگه  دروغگی زده باشم  .  بپر برو جعبه ی خیار هارو. بیار. تا. ویتامین  

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ایران کوارتز - شیشه کوارتز